مقاله ای از اکونومیست درباره قدرت گرفتن دلار
چرا تقویت ارزش دلار برای اقتصاد جهان مطلوب نیست؟
دلار، مهمترین ارز جهان در حال عرض اندام است.
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۳۶
دلار، مهمترین ارز جهان در حال عرض اندام است. به گزارش گروه ترجمه نکونیوز به نقل از اکونومیست، سه هفته پس از پیروزی «دونالد ترامپ» در انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده، دلار شاهد یکی از سریعترین نرخهای رشد ارزش خود در مقایسه با سبدی از ارزهای کشورهای قدرتمند جهان بوده است. اکنون ارزش آن نسبت به دوران نزول در سال 2011، 40 درصد رشد را نشان میدهد. نسبت به ارز کشورهایی که اقتصاد در حال ظهور قلمداد میشوند نیز، ارزش دلار تقویت شده است. نرخ برابری یوآن با دلار، به نازلترین سطح خود از سال 2008 تاکنون رسیده است. گفته شده که مقامات مضطرب چینی با هدف کنترل شرایط، محدودیتهای بیشتری برای تملک داراییهای خارجی توسط شرکتهای داخلی منظور کردهاند. هند که درگیر مشکلات خودساخته است، شاهد سقوط ارزش پولش به نازلترین سطح در برابر دلار است. سایر ارزهای آسیایی نیز دچار سقوط ارزشی شدهاند که از زمان بحران سال 1998، بیسابقه بوده است. دلار به صورت تدریجی طی سالهای اخیر در حال تقویت ارزش خود بوده است. اما دلیل این جهش اخیر، چشمانداز تحول احتمالی در سیاست اقتصادی ایالات متحده است. اکثریت سرمایهگذاران معتقدند که ترامپ به کاهش مالیاتها و صرف منابع عمومی برای ترمیم زیرساخت فرسوده امریکا خواهد پرداخت. یک سیاست انبساطی مالی بزرگ، بانک مرکزی امریکا (فدرال رزرو) را مجبور خواهد کرد که با نرخ سریعتری برای تحقق تورم به افزایش نرخ بهره بپردازد. نرخ بهره اوراق قرضه دهساله امریکا، از 1.7 درصد در شب انتخابات به 2.3 درصد افزایش یافته است. بهرههای بالاتر، مغناطیسی برای گردش سرمایهای بیشتر تلقی میشوند. رشد قدرتمندتر در بزرگترین اقتصاد جهان، چیزی است که به نظر میرسد باید به آن خوشآمد گفت. یکی از موارد سابق که زیاد از آن یاد میشود، نخستین دوره ریاستجمهوری «رونالد ریگان» است که دورهای از وسعت یافتن
وجهه نسبی امریکا به عنوان یک قدرت بازرگانی، سیر نزولی مستمری داشته است: تعداد کشورهایی که امریکا بزرگترین بازار صادراتی آنها محسوب میشود از 44 کشور در سال 1994 به 32 کشور در دو دهه بعد تقلیل یافته است. اما رجحان دلار به عنوان یک ابزار مبادلهای و ذخیرهسازی ارزش، بدون تغییر مانده است. برخی جوانب این اسکناس را میتوان آشکارا دید. طبق یک برآورد در سال 2014، منطقه غیررسمی دلار مشتمل بر امریکا و کشورهایی که ارزشان همجهت با دلار طی مسیر میکند، احتمالا دربردارنده 60 درصد از جمعیت و تولید ناخالص داخلی جهان است
کسریهای بودجهای و افزایش نرخهای بهره شناخته میشود که طی آن ارزش دلار صعود قابلتوجهی داشت. آن دوره موجب ظهور معضلاتی در جهان شد. اگرچه امروز اقتصاد امریکا، سهم کمتری از اقتصاد جهان را دارد، حجم بازارهای مالی و اعتباری جهانی تورم انفجاری داشته است. در نتیجه ارزش دلار اهمیت محوری یافته است. بدین ترتیب، دلار قدرتمندتر نوعی تهدید برای جهان و امریکا قلمداد میشود. وجهه نسبی امریکا به عنوان یک قدرت بازرگانی، سیر نزولی مستمری داشته است: تعداد کشورهایی که امریکا بزرگترین بازار صادراتی آنها محسوب میشود از 44 کشور در سال 1994 به 32 کشور در دو دهه بعد تقلیل یافته است. اما رجحان دلار به عنوان یک ابزار مبادلهای و ذخیرهسازی ارزش، بدون تغییر مانده است. برخی جوانب این اسکناس را میتوان آشکارا دید. طبق یک برآورد در سال 2014، منطقه غیررسمی دلار مشتمل بر امریکا و کشورهایی که ارزشان همجهت با دلار طی مسیر میکند، احتمالا دربردارنده 60 درصد از جمعیت و تولید ناخالص داخلی جهان است. سایر عناصر، کمتر محسوس هستند. میزان تأمین مالی دلاری که خارج از ایالات متحده صورت میپذیرد، طی سالهای اخیر جهش داشته است. با ثروتمندتر شدن بازارهای در حال ظهور و تشنهتر شدن برای منابع مالی، تقاضای آنها برای دلار نیز فزونی یافته است. پس از بحران مالی، نرخ پایین بهره در امریکا، صندوقهای بازنشستگی را وادار به تفحص بهرههای بالاتر در سایر نقاط جهان کرد. آنها به خرید اوراق قرضه دلاری در مناطق دور از انتظاری مانند اوراق منتشره شرکتهای بزرگ در اقتصادهای در حال ظهور روی آوردند. این ناشران مشتاق بودند که به استقراض دلار با نرخ نازلتر بهره نسبت به داخل کشور خود بپردازند. در سال گذشته میزان این بدهیهای دلاری تقریبا بالغ بر 10 تریلیون دلار شد که یکسوم آن در اقتصادهای در حال ظهور بوده است. وقتی ارزش دلار تقویت میشود، هزینه این بدهیها نیز افزایش مییابد. اما دردسرهای یک دلار قدرتمند، از این هم فراتر میرود. علت آن است که استقراض ارزان خارجی در بسیاری از موارد موجب وفور عرضه اعتبار داخلی میگردد. جریان ورود سرمایه سبب افزایش بهای داراییهای محلی میشود که خود مشوق استقراض بیشتر است. البته همه دلارهای استقراضی از خارج توسط شرکتها در اقتصادهای در حال ظهور، صرف سرمایهگذاری نمیشوند؛ قسمتی از این منابع در سپردههای بانکی انباشته میشوند (که ممکن است دوباره در قالب وام به دیگران انتقال پیدا کنند) یا صرف تأمین مالی سایر شرکتها میشوند. دلار تقویتشده، این جریان امور را معکوس میکند. با افزایش ارزش دلار، وامگیرندگان وجوه نقد را صرف مخارج فزونییافته وامهای خود میکنند. با شروع روند خروج سرمایه، ارزش داراییها سقوط میکند. ماحصل آن این است که شرایط اعطای اعتبار در بسیاری از مناطق خارج از امریکا، تضییق بیشتری به نفع سرنوشت دلار مییابد. این تصادفی نیست که یکی از بزرگترین بازندگان افزایش ارزش اخیر دلار، ارز کشورهایی بوده است که مانند برزیل، ترکیه و شیلی دارای بدهیهای زیاد دلاری بودهاند. دلار قویتر، مخاطراتی برای خود امریکا هم خواهد داشت. با فشار ارز قدرتمند بر صادرات و مهیا شدن زمینه برای واردات، تراز بازرگانی منفی خواهد شد. در دوران ریگان، همین امر موجب اتخاذ سیاست حمایتگرایی از صنایع داخلی شد. این بار، ایالات متحده از ابتدا درگیر کسری تراز بازرگانی هست که از هماکنون هم با انتقادات ترامپ، سیاستزده شده است. کسری بیشتر موجب افزایش احتمال وفای ترامپ به وعدههایش مبنی بر اعمال تعرفههای سنگین برای واردات از چین و مکزیک برای برقراری توازن، میشود. اگر ترامپ به وعدههای حمایتگرایانهاش عمل کند، عواقب آن برای همه فاجعهبار خواهد بود. مسأله مهم این است که از این پس دلار چه مسیری را طی کند؟ بسیاری از سرمایهگذاران خوشبین هستند. قبلا هم سابقه داشته است که بانک مرکزی امریکا هنگام بروز دردسر در اقتصادهای در حال ظهور، از سیاست افزایش نرخ بهره اجتناب کند. هنوز معلوم هم نیست که سرمایهگذاران فراری از دلار، به سمتی روی خواهند آورد. دو ارز رقیب دلار، یعنی یوآن و یورو دارای دردسرهای عمیق منحصر به خود هستند. منبع: اکونومیست ترجمه: نعیم نوربخش - نکونیوز