این روزها بحث "فریز نفتی" و اجلاس دوحه در رأس اخبار نفتی ایران و احتمالاً سایر کشورهای عضو و غیرعضو اوپک قرار گرفته است. مساله دعوت از کشورها و واکنش آنها به این حضور و تصمیمگیری پیش از اجلاس اصلی سازمان، اخبار اصلی نفتی را در ایران تشکیل میدهد.
اين كشورها در تلاشند تا طرح "فريز نفتي" را بهمنظور تثبيت ميزان توليد نفت به اجرا بگذارند تا از اين راه قيمت طلاي سياه را مورد حمايت قرار دهند. رسيدن به توافق بر سر طرح توقف افزايش توليد در این شرایط اگرچه پيشرفتهايي داشته، اما چالشهايي را نيز در این مسیر به وجود آورده است.
این در حالی است که برخی از کارشناسان با تاکید بر انجام رایزنی پیش از اجلاس اصلی، معتقدند بهای نفت را به هر قیمتی باید از سقوط بیشتر، برحذر داشت. هستند اما کارشناسانی که معتقدند این طرح نباید برای ایرانی که سالها در تحریم بوده و جایگاهش را به ناحق دیگران گرفتهاند، اجرایی شود و به همین دلیل، ایران تنها باید ناظر بر این اجلاس و به اصطلاح از دور، دستی بر آتش داشته باشد.
با دکتر مرتضی بهروزیفر، کارشناس ارشد انرژی در مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی (IIES) به گفتوگو نشستیم. کارشناسی که معتقد است عدم افزایش تولید نفت، "خیانت به ملت ایران" و وزیر نفت در این باره، بهترین تصمیم را اتخاذ کرده است. گفت و گوی نکونیوز با دکتر بهروزی فر را می خوانید:
***************************************
نظر شما به عنوان یک کارشناس در خصوص اجلاس دوحه و محتوای مذاکرات آن با هدف "فریز نفتی" چیست و نقش ایران را در این زمینه چگونه ارزیابی میکنید؟ به نظر من، شرکت ایران در این اجلاس در حد وزیر (که گویا صحبت آن شده بود)، اصلاً به صلاح نیست. از نظر من، حضور آقای زنگنه در این اجلاس، یک بازی دو سر باخت است! ببینید این را قبلاً هم به شما گفتهام که به عنوان یک کارشناس، نظر من این است که ایران باید تولید خود را با قدرت افزایش داده و جای خود را در بازار جهانی، بازپس گیرد. یعنی چارهای به غیر از این ندارد. تصور میکنم اگر کار دیگری در این زمینه صورت گیرد، به مردم ایران خیانت شده است.
به عبارت دیگر، وظیفه ما این است که افزایش تولید داشته باشیم. اگر برویم در اجلاس و روی این مساله پافشاری کنیم، پالس خیلی بدی به بازار میدهیم و از طرف دیگر اگر بخواهیم برویم و مساله "فریز نفتی" را بپذیریم، که هم منافع خود را از بین بردهایم که آقای زنگنه هم با این مساله کاملاً مخالف است و هم در داخل مورد
در حال حاضر، کشورها در حال ارزیابی کردن ما هستند. درها باز شده ولی باز هم تکرار میکنم تا در داخل به ثبات نرسیم و هر روز بخواهیم یک برنامه ارایه دهیم، نمیتوان به این رفتوآمدها امیدی داشت. تا ثبات در کشور برقرار نباشد، هیچ سرمایهگذار خارجی عاقلی وارد کشور ما نخواهد شد. شاید هم بشوند ولی در حد بسیار کم و سرمایهگذاریهای کوتاهمدت. کسی که از بیرون ما را میبیند، متوجه میشود که هرکس حرف خودش را میزند و نمیتواند به این کشور و سرمایهگذاری در آن به صورت بلندمدت فکر کند
هجمه قرار میگیریم! بنابراین شرکت در این اجلاس از نظر من به عنوان کارشناس، برای آقای مهندس زنگنه دو سر باخت است.
یعنی نباید در این اجلاس شرکت کنیم؟ یا شرکت نکنیم یا اگر شرکت میکنیم در سطح بسیار پایین، یعنی مثلاً یک کارشناس حضور داشته باشد و چنانچه توافقی حاصل شد، از توافقشان استقبال کنیم.
به نظر شما، واقعاً به توافقی میرسند؟ چون بعید میدانم هدفشان آن چیزی باشد که عنوان میکنند.
ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، کاهش بهای نفت، عربستان و روسیه را به شدت تحت فشار قرار داده است. اینها مجبورند که به هرحال یکجایی با هم به جمعبندی برسند. قبلاً هم عرض کردم؛ در حال حاضر تنها شرایطی است که طی ۱۰۰ سال گذشته، اوضاع به نفع ایران است و حداقل ایران بیشتر از این دچار مشکل نخواهد شد.
یعنی وضعیت به گونهای است که ما در حال افزایش تولید خود هستیم. مشکلات ما با دنیا مثل تحریمها، برجام و ... حل شده و در مورد انتقال پول، دیگر دچار مشکل نیستیم و نباید تحریمها را دور بزنیم و ... بنابراین حتی اگر قیمت نفت کاهش پیدا کند و ما افزایش تولید داشته باشیم، وضعیت ما تغییر پیدا نمیکند. در این میان، تنها کسانی متضرر خواهند شد که در چند سال گذشته، جای ایران را گرفته بودند و افزایش تولید داشتند؛ مانند عربستان، روسیه و عراق. بنابراین بگذاریم آنها فکری برای خودشان بکنند!
به هرحال، اگر امروز نه، فردا، فردا نه، پسفردا، به هر صورت مجبورند به یک جمعبندی برسند و قیمت نفت را بالا بکشند، چون به شدت تحت فشار قرار دارند. ایران هم میتواند در این میان، به اصطلاح (اقتصادی) یک سواری مجانی بگیرد! قیمت نفت بالا برود به نفع ایران است، بالا نرود بالاخره در همین شرایط هم ، ضرر نمیکند. به همین خاطر، من تصور میکنم حضور آقای زنگنه در این اجلاس دوسر باخت است یعنی اگر برود و روی مواضع بهحق ایران پافشاری کند، بازار تحت تأثیر قرار میگیرد و مساله کاهش بهای نفت، گردن ایران میافتد و اگر آنجا، آنها به توافق برسند و ایران آن را مورد تأیید قرار دهد، از داخل باز هم بهحق مورد انتقاد قرار میگیرد. پس بهترین حالت همان است که عرض کردم که منتظر بماند تا خودشان برای مشکل خود، تصمیم بگیرند.
باز هم تکرار میکنم تحت هیچ شرایطی به نفع آقای زنگنه نیست که در این اجلاس شرکت کند، ولی اگر خیلی اصرار داریم که حضور داشته باشیم که البته از نظر من خیلی هم لازم نیست برویم، در سطح خیلی خیلی پایین یک تیم کارشناسی بفرستیم که نتیجه اجلاس را به صورت دسته اول داشته باشد و اگر در بهترین حالت ممکن، به جمعبندی خوبی رسیدند، ما فقط از آن حمایت و استقبال کنیم.
با توجه به شرایط موجود و شروع ارسال نفت اضافی به بازار که تقریباً مدتی است عملی شده، چشمانداز شما به عنوان یک کارشناس ارشد در حوزه نفت و انرژی در خصوص بهای این ماده حیاتی در سال جدید خورشیدی چیست؟ تا وضعیت عرضه و تقاضا به حال عادی بازنگردد و تنش موجود بین ایران و عربستان فروکش نکند، قیمت نفت به سطح بالایی نخواهد رسید. هرچند در کوتاهمدت ممکن است این اتفاق بیفتد و حداقل نسبت به الآن، قابل قبولتر شود و در آن حد باقی بماند ولی تا کاهش تولید نداشته باشیم و عرضه و تقاضا با هم متوازن نشوند، افزایش قابل قبول قیمت نفت را حداقل در کوتاهمدت نخواهیم داشت.
خوب با این ارزیابی، به نظر شما، وضعیت ایران و عربستان به کجا خواهد رسید؟ آیا عربستان قصد کوتاه آمدن ندارد؟ ببینید! همانطور که بارها این مساله را خاطرنشان کردهام، از نظر من، اگر ایران میخواهد در صحنه بینالمللی و معادلات جهانی و نیز در صفحه شطرنجی که یک طرف آن، عربستان است، بازیگری قوی باشد، باید بتواند تعامل خود را با دنیا ادامه دهد. نمیشود با دنیا ارتباط نداشت و بعد هم انتظار داشته باشیم که وضعیتمان در دنیای اقتصادی رو به جلو باشد.
تا با غرب وضعیتمان Stable (ثابت) نشود و با اروپا و آمریکا و .... ارتباط خود را تقویت نکنیم، بعید میدانم وضعیت ما با عربستان تقویت شود؛ یعنی اگر عربستان احساس کند که ایران به هر طریقی در حال یافتن جای خود است، مجبور است با ایران تعامل کند ولی اگر وضعیت خود را به همین صورت ادامه دهد، بعید میدانم تعامل مناسبی بین ایران و عربستان شکل بگیرد.
با توجه به این که ایران از هم اکنون وارد بازار شده و به نظر میآید که تا حدی مشتریهای قدیمی خود را نیز یافته است، فکر میکنید عربستان با این ترتیب راضی میشود که با ایران وارد مذاکره شده و گره بهای نفت را بگشاید؟ هرچند که به نظر میآید در حال حاضر، بحث و تنش سیاسی ایران و عربستان بیش از تنش نفتی میان این دو کشور است. ایران چارهای جز این ندارد که وارد بازار شود و بازارهای پیشین خود را نیز به دست
کسی که بخواهد سرمایهگذاری کند و در بازار ایران حضور داشته باشد، مسلماً ترجیح میدهد به جای دیگر برود و این سرمایهگذاری را انجام دهد تا به بازگشت سود خود در محیطی امن، بیشتر اعتماد داشته باشد. بنابراین ما باید وضعیت داخلی خود را به یک ثباتی برسانیم تا بتوانیم پذیرای سرمایهگذاران خارجی باشیم.
تنشهای داخلی که در حال حاضر وجود دارد، نه به نفع اقتصاد است و نه به نفع سرمایهگذار خارجی. ما تا سرمایهگذار خارجی نداشته باشیم، با توجه به وضعیت قیمتها و شرایط بازار، عملاً راه به جایی نخواهیم برد
آورد و شاید حتی یک قدم هم بالاتر رود! با توجه به برنامهای که ما برای افزایش ظرفیت خود داریم، اگر نتوانیم بازارهای جدیدی پیدا کنیم، عملاً سرمایهگذاری کرده ولی آن را از دست دادهایم؛ چراکه این سرمایه عاطل و باطل میماند و در این صورت تنها هزینهای برای ما و کشور محسوب میشود. بنابراین ما علاوه بر این که باید بازار قبلی خود را به دست آوریم، باید به دنبال بازارهای جدید هم باشیم.
منظور شما چه نوع بازاری است؟
مثل خرید پالایشگاه در مناطق بزرگ مصرف! این هم نوعی بازار محسوب میشود. در واقع، چارهای نداریم مگر آن که بازارهای جدیدی برای مصرف پیدا کنیم. و این نکته را توجه داشته باشید که زمانی کشورها و به طور کلی، دنیا و به ویژه کشورهای بزرگ تولیدکننده مثل عربستان، با ما تعامل خواهند کرد که ایران با بشکههای نفتی خود حرف بزند. چرا که اگر مثلاً ایران تنها یک میلیون بشکه نفت برای صادرات داشته باشد، عملاً جایی ندارد که حتی بخواهد با دیگران وارد مذاکره شود. به بیان دیگر، اصلاً به بازی گرفته نمیشود.
به نظر شما، چه مدت زمان لازم است تا ایران خود را به این جایگاه برساند؟
برای برگشت به زمان قبل از تحریمها، احتمالاً پایان سال ۱۳۹۵. یعنی در حالت خوشبینانه چنین است ولی اگر بخواهیم برنامهها را به طور کامل پیاده کنیم، این امر به سال ۱۳۹۹ بازمیگردد.
در خصوص قراردادهای جدید چه نظری دارید؟ آیا واقعاً با این حجم از رفتوآمدها، سرمایهگذاریهایی هم انجام میشود؟ ما تاکنون قراردادی نبستهایم. فقط با شرکت "توتال" یکسری کارهایی انجام دادهایم که هنوز به نتیجه نرسیده است. ببینید! همانطور که قبلاً هم گفتم ما تا با دنیا تعامل نداشته و وضعیت داخلی خود را به یک ثبات نسبی نرسانیم، سرمایهگذار خارجی هم نمیآید که روی چیزهای موهوم سرمایهگذاری کند....
در حقیقت، فقط میزان رفتوآمدها افزایش یافته و .... در حال حاضر، کشورها در حال ارزیابی کردن ما هستند. درها باز شده ولی باز هم تکرار میکنم تا در داخل به ثبات نرسیم و هر روز بخواهیم یک برنامه ارایه دهیم، نمیتوان به این رفتوآمدها امیدی داشت. تا ثبات در کشور برقرار نباشد، هیچ سرمایهگذار خارجی عاقلی وارد کشور ما نخواهد شد. شاید هم بشوند ولی در حد بسیار کم و سرمایهگذاریهای کوتاهمدت. کسی که از بیرون ما را میبیند، متوجه میشود که هرکس حرف خودش را میزند و نمیتواند به این کشور و سرمایهگذاری در آن به صورت بلندمدت فکر کند.
به عبارت دیگر، بخشی هم که در واقع سرمایهگذاری زیادی میطلبید مثل پتروشیمی، عملاً به سرمایهگذاری بلندمدت نیازمند است و این امر هم .... بله. دقیقاً. کسی که بخواهد سرمایهگذاری کند و در بازار ایران حضور داشته باشد، مسلماً ترجیح میدهد به جای دیگر برود و این سرمایهگذاری را انجام دهد تا به بازگشت سود خود در محیطی امن، بیشتر اعتماد داشته باشد. بنابراین ما باید وضعیت داخلی خود را به یک ثباتی برسانیم تا بتوانیم پذیرای سرمایهگذاران خارجی باشیم.
تنشهای داخلی که در حال حاضر وجود دارد، نه به نفع اقتصاد است و نه به نفع سرمایهگذار خارجی. ما تا سرمایهگذار خارجی نداشته باشیم، با توجه به وضعیت قیمتها و شرایط بازار، عملاً راه به جایی نخواهیم برد.
همانطور که میدانید دولت هم بسیار مقروض است. (مثلاً صنعت نفت ما ۵۵ میلیارد دلار بدهی دارد) متأسفانه با این وضع، اصلاً امکان ندارد بخواهد از منابع داخلی سرمایهگذاری کند. تا سرمایهگذاری هم وجود نداشته باشد، تولید ایجاد نمیشود، تا سرمایهگذاری وجود نداشته باشد، اشتغال ایجاد نخواهد شد، تا تولید نباشد، کاهش تورم و کاهش گرانی نخواهد بود و .... اینها همه به هم وابستهاند. این که فقط بگوییم دوست داریم سرمایهگذار وارد کشور شود که درست نیست، تا ما شرایط باثباتی نداشته باشیم، این امر امکانپذیر نیست.
آیا بخش خصوصی نمیتواند کمکی در جهت این سرمایهگذاریها انجام دهد؟ متأسفانه ما بخش خصوصی واقعی بسیار کم داریم. بخش خصوصی واقعی ما اصلاً توانمند نیست و آنهایی هم که پولدار هستند، وقتی این وضعیت را در داخل میبینند و احساس کنند که در آینده مشکل برایشان ایجاد خواهد شد، مسلماً پول خود را در داخل کشور سرمایهگذاری نخواهند کرد. همانطور که تاکنون این کار را انجام دادهاند. ما چندهزار شرکت ایرانی در امارات و ترکیه داریم؟!
بله، سرمایهها در خارج از کشور به بار مینشیند و ... بله متأسفانه سرمایهها به خارج میرود! سرمایهگذار کوچک، خانه و ملک در دبی و استانبول میخرد و آنهایی که پولدارترند، میروند شرکت تأسیس میکنند و کارهای خود را عملاً آن طرف انجام میدهند و ... نمیدانم شاید هم نتوان ایرادی به آنها گرفت.
گفتوگو: سهیلا زمانی